محمدمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

محمد نوایی

گلم محمدم...

عزیز دل خاله.محمد جان از روزی که خاستم عکساتو توی وبلاگ ملیکاجان بزارم خواب به چشام نمیاد.میگم نکنه بزرگ که شدی ذره ای ناراحتی به اون دل کوچیکت بیاد این شد که دوباره دست بکار شدم تا عکسای قشنگتو تو وب خودت بزارم دنیای من. عکساتو وقت نمیکنم توهمون روزی که میگیریم بزارم واقعا شرمندتم محمدجان. ...
10 آذر 1392

روزی از محمد جان

عزیز دل مامان محمد جان وقتی میبرمت دکتر خدارو شکر رشد قدیت به قدری خوبه که توی منحنی رشد بیشترین حد متعلق به توست پسرک قدبلندم. نمیدونی قند تو دل منو بابایی اب میشه وقتی باروروعک را میری.ابجیت روروعکشو تقدیم به تو کرده تا زودتر بزرگ شیو همبازیش شی. پسرم من از طرف تو به ابجیت قول دادم که بزرگ شدی برا ملیکاجان عوض این روروعکش 207 بخری جیگرطلاهای مامانی. مرد کوچک مامانی به قدری به این صندلی علاقمندی که تا ولت میکنیم میری وایمسی پیشش.چندین مرتبه صندلی چرخیده و تو خوردی زمین ولی قربون این خندهات بره مامانی که .... اینم یه عکس دیگه از پسرگلم در تاریخ 92/4/12تولد ابجی ملیکا ...
10 آذر 1392

مامانی عکاس میشود

ششما میدونین مامانیم کیسو کجا قایم کرده؟اخه میخام برم فیسبوک نمیدی مامان جان؟باش منم میرم گوسفند سواری (راستی محمد جان ببین چه مردی شدی واسه خودت؟لباستو خاله زهرا دوخته برات قربونش برم من ) عاشششششششششششششششششقتم مامان جان ...
10 آذر 1392

تاب بازی با ابجی گلم

محمد جان روزی که بعداز تولد  قرار بود شما همراه مامان جان از بیمارستان مرخص شین و بیاین خونه این تاب رو مامانی و بابایی از طرف شما برای ملیکا جان خریدن که شما توی دوروزگیت به ابجیت کادو بدی.                             اینجاست که زیباترین ابجیه دنیا مراقبته و برات میخونه تاب تاب تاب بازی خدا داداش محمدمو نندازی... ...
10 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد نوایی می باشد